به بركت نام ابىعبدالله عليهالسلام كتاب روضة الشهداء مىتوان گفت بيش از هر كتاب فارسى در افكار و عقايد مردم رسوخ كرده و در قلوب آنان مؤثر واقع شده.
از مطالب و منقولات آن گذشته تعبير و سياق و طرز بيان و كيفيت تنسيق حكايات و مراعات تناسب چنان خوانندگان زمان خود و پس از خود را شيفته خود ساخت كه دهان به دهان و قلم به قلم از سينه به سينه و از كتابى به كتابى نقل گرديده است.
مهارت نويسنده در وعظ و تسخير قلوب به حدى است كه در وصف نمىآيد و از آن بايد قياس گرفت كه هنگام حيات در مواعظ شفاهى چه تأثير در مستمعين مىكرده است و به راستى كلمه واعظ مطلق كه براى او برگزيدهاند به جا بوده است اگر مذهب تشيع داشت در بيان موضوع داد سخن داده است و اگر به مذهب اهل سنت بوده سبق از شيعيان بوده است و روش آنان را به آنها آموخته است.
اما كتب و رواياتى كه مؤلف از آنها نقل مىكند بسيارى در عهد ما موجود نيست. و شايد بعضى را معتبر ندانيم اما حاشا كه چنين مرد سخن بىدليل آورد. رسم وعاظ است آن سخن كه بيشتر مؤثر باشد بر مىگزينند و هر چه عواطف را در قلوب بيشتر بر مىانگيزد انتخاب مىكنند و به شواهدى كه در اذهان شنونده جاى گيرد مؤكد مىسازند و هر نقل را كه مفيد اين معنى باشد ممنوع نشمارند شنونده نبايد آن را بيان وقايع تاريخ فراگيرد بلكه براى پند و نصيحت بپذيرد.
چه بسا وقايع كه حقيقة واقع شده و در كتب آوردهاند از آن پندى نتوان گرفت و چه بسا افسانهها از زبان حيوانات كه در آن پند بسيار است تا چه رسد به نقل ضعيف. بارى از نقل ضعيف در روضة الشهداء عجب نبايد داشت چون در اداى مقصود واعظ قوى است اگر چه براى مقصود مورخ كافى نيست.
گويند كاشفى روضة الشهداء را دو سال پيش از وفات تاليف كرده است.
به سال 908 و در كشف الظنون گويد: فضولى بغدادى آن را ترجمه كرده است به تركى به نام حديقةالسعداء و رواياتى بر آن افزوده و فضولى در 970 يا 963 درگذشت و نيز گويد: جامى مصرى آن را ترجمه كرده است و نگفت كه جامى بوده به چه زبان ترجمه كرد.
در روضات الجنات گويد:
اهل منبر و وعاظ كتاب روضة الشهداء را از همان آغاز تأليف در مجالس بر دست گرفته عين عبارت را مىخواندند و در بيان مصائب اهل عصمت به خواندن از روى آن اكتفا مىكردند چون مىدانستند بهتر از آن نمىتوانند تقرير كنند و از اين جهت ذاكران مصائب اهل بيت به روضهخوان مشهور گشتند زهى سعادت اين مرد كه در ثواب عمل همه مردم از آن عهد تا خدا خواهد شريك خواهد بود.
اين كتاب را كاشفى چنان كه خود گفته است براى داماد سلطان حسين ميرزا بايقرا به نام مرشدالدوله و الدين عبدالله المشتهر سيد ميرزا تأليف كرده است.
والله العالم.
كتبه الاحقر ابوالحسن المدعو بالشعرانى
نظرات شما عزیزان: